کدام مساجد در زمان ظهور تخریب می‌شوند و چرا؟

حوزه/ تخریب برخی مساجد در زمان ظهور، ناظر به مساجد خاصی مانند «مسجد ضرار»‌گونه‌هاست که کارکرد الهی ندارند، نه همه مساجد. علائم حتمی ظهور، اصلِ وقوع دارند نه الزام زمانی دقیق؛ زمان‌ها تحلیلی‌اند و امکان بداء وجود دارد. ظهور یک فرآیند تدریجی است، نه رویدادی دفعی.

به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام مهدی یوسفیان در یک پرسش و پاسخ مهدوی به موضوع «» اشاره کرده است که تقدیم شما فرهیختگان می شود.

* سؤال:

* اینکه گفته می‌شود وقتی امام زمان علیه‌السلام ظهور می‌فرمایند، دستور تخریب برخی مساجد را صادر می‌کنند، آیا درست است؟ آیا این مساجد محدود و مشخص هستند؟ اساساً علت این اقدام چیست؟

* پاسخ

بسم‌الله الرحمن الرحیم؛ خداوند تبارک و تعالی نعمت‌ها و هدیه‌های زیبایی در اختیار بشر قرار داده است که برخی از آن‌ها حقیقتاً بی‌بدیل‌اند. یکی از این هدیه‌های بزرگ و ممتاز، «مسجد» است؛ یعنی خانه‌ای که به نام خداست، نام خدا بر آن نهاده شده و نام هیچ شخص دیگری بر آن نیست. مکانی است که خداوند می‌فرماید «این خانه فقط برای من است؛ بیایید در اینجا عبادت کنید و به‌صورت خاص، بندگی خود را به من نشان دهید».

شاید کمتر نعمتی در اختیار بشر قرار گرفته باشد که به اندازه مسجد، امکان پیوند دائمی انسان با خدا را فراهم کند؛ پیوندی که در همه شهرها و جوامع، از طریق مساجد برقرار می‌شود. چه آرامش عمیقی انسان در این خانه خدا تجربه می‌کند؛ گویی همان حقیقتی که قرآن از آن یاد می‌کند که «ذکر خدا آرامش‌بخش دل‌هاست»، در این فضا به‌صورت عینی محقق می‌شود.

نکته لطیفی که باید به آن توجه داشت این است که همین هدیه بی‌نظیر و بی‌بدیل، اگر مورد استفاده نابه‌جا قرار گیرد، ممکن است به یک آسیب و ضرر بزرگ تبدیل شود. برای فهم این معنا، کافی است نگاهی به تاریخ صدر اسلام بیندازیم؛ تاریخی که گاه انسان از برخی وقایع آن شگفت‌زده می‌شود و می‌بیند چگونه خداوند از طریق همان وقایع، پیام‌های روشنی به انسان منتقل می‌کند.

در ماجرای هجرت پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله، که ورود ایشان در ماه ربیع‌الاول رخ داد، پیامبر ابتدا وارد سرزمین «قُبا» شدند و در همان‌جا، نخستین مسجد رسمی اسلام را ـ هرچند به شکلی ساده و ابتدایی ـ بنا نهادند؛ مسجدی که امروز به «مسجد قُبا» شناخته می‌شود و در روایات، برای نماز خواندن در آن، ثواب و فضیلت فراوانی ذکر شده است.

پس از آن، پیامبر از قبا وارد مدینه شدند. حدود ده سال بعد، مسجدی در همان منطقه ساخته شد؛ مسجدی که درست در مقابل مسجد قبا قرار داشت و به «مسجد ضرار» شهرت یافت. در زمانی که پیامبر قصد عزیمت به جنگ تبوک را داشتند، سازندگان این مسجد ـ که گروهی از منافقان بودند ـ نزد پیامبر آمدند و گفتند «یا رسول‌الله، مسجدی ساخته‌ایم؛ بیایید آن را افتتاح کنید». پیامبر فرمودند «اکنون عازم جنگ هستم؛ پس از بازگشت، این کار را انجام می‌دهم».

اما در مسیر بازگشت، فرشته وحی نازل شد و حقیقت این مسجد را آشکار کرد. پس از ورود پیامبر به مدینه، ایشان همراه با جمع قابل توجهی از اصحاب، به کنار این مسجد آمدند. نکته شگفت اینجاست که در یک سو، مسجد قبا قرار داشت که به دست خود پیامبر ساخته شده بود و پیامبر در ساخت و سامان‌دهی آن مشارکت مستقیم داشتند، و در سوی دیگر، مسجد ضرار قرار داشت.

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله دستور تخریب این مسجد را صادر کردند. به این ترتیب، نخستین مسجدی که در اسلام بنا شد، مسجد قبا بود، و نخستین مسجدی که در اسلام تخریب شد نیز مسجد ضرار؛ و هر دو در یک سرزمین واقع بودند. این واقعیت تاریخی نشان می‌دهد که با وجود عظمت و قداست مسجد، اصل اساسی در مسجد «کارکرد صحیح و پیوند واقعی با خدا»ست، نه صرفِ ظاهر و عنوان.

در بحث تخریب مساجد در زمان ظهور حضرت مهدی علیه‌السلام نیز باید با نگاه روایی و دقیق وارد شد. روایات در این زمینه به دو دسته تقسیم می‌شوند. یک دسته مربوط به مسجدالحرام است که اساساً از بحث ما خارج است، زیرا در آنجا سخن از «تجدید بنا»ست، نه تخریب، و داستان و فلسفه‌ای متفاوت دارد.

اما در دسته‌ای دیگر از روایات آمده است که حضرت مهدی علیه‌السلام هنگام قیام، در شهر کوفه، چهار مسجد را به‌صورت ویژه تخریب می‌کنند. در متن اصلی این روایت، نام این مساجد ذکر نشده است، اما در روایات دیگر آمده که پس از شهادت امام حسین علیه‌السلام، چهار مسجد ساخته شد که ظاهراً به شکرانه و در واکنش به شهادت آن حضرت بنا گردید.

این مساجد به نام افرادی شناخته می‌شوند که از چهره‌های شاخص و سردمداران حادثه کربلا بودند؛ از جمله مسجد اشعث، مسجد جریر یا جریر بن سماک، و مسجد شبث بن ربعی. بنابراین، تخریب مساجدی که در روایات به آن اشاره شده، ناظر به این مساجد خاص است؛ مساجدی که به نام بنی‌امیه و در پی شهادت امام حسین علیه‌السلام ساخته شدند.

در نتیجه، این روایات به‌هیچ‌وجه به معنای تخریب عمومی مساجد نیست. برعکس، آنچه در منابع دینی به‌روشنی آمده، تأکید بر «عمران، آبادانی و اصلاح مساجد» است. حتی در مواردی که تجدید بنا صورت می‌گیرد یا بخشی از مسجد نیازمند اصلاح و بازسازی است، این اقدام در راستای احیای کارکرد صحیح مسجد انجام می‌شود، نه نفی اصل مسجد.

* سؤال

* با توجه به فرموده امام صادق علیه‌السلام که علائم حتمی ظهور پنج مورد هستند، سؤال من درباره دو مورد است: اول، بانگ آسمانی که گفته می‌شود در شب جمعه بیست‌وسوم ماه رمضان نواخته می‌شود؛ و دوم، کشته شدن نفس زکیه در بیست‌وپنجم ذی‌الحجه در مسجدالحرام.

سؤال اینجاست که اگر در یک سال، این دو رویداد در ماه رمضان و ذی‌الحجه رخ ندهند، آیا در آن سال ظهور تحقق نخواهد یافت؟

* پاسخ

در اینجا لازم است به چند نکته اساسی توجه شود.

نکته اول این است که این علائم، به تعبیری، در میانه مجموعه علائم ظهور قرار دارند. یعنی اگر بخواهیم ظاهر روایات را در نظر بگیریم، پیش از ورود به فضای این علائم، باید وارد مرحله‌ای شویم که با رخدادهایی مانند ظهور سفیانی شناخته می‌شود. بنابراین اگر اساساً سفیانی رخ نداده باشد، نمی‌توان وارد بحث تحقق این علائم شد.

نکته دوم این است که «زمان علائم» با «خود علائم» تفاوت دارد. ما یک حقیقت داریم به نام «ندای آسمانی» و یک حقیقت داریم به نام «کشته شدن نفس زکیه». آنچه در روایات به‌عنوان علامت حتمی مورد تأکید قرار گرفته، اصل این وقایع است، نه الزاماً زمان دقیق آن‌ها.

در بسیاری از روایات، وقتی از علامت حتمی سخن گفته می‌شود، تنها خود «ندا» یا خود «قتل نفس زکیه» مطرح شده و زمان در متن روایت نیامده است. تعیین زمان، معمولاً با کنار هم قرار دادن چند روایت انجام می‌شود. برای مثال، گفته می‌شود قتل نفس زکیه در بیست‌وپنجم ذی‌الحجه است؛ این نتیجه از آنجا به دست می‌آید که در روایتی آمده قیام در دهم محرم است، و در روایت دیگری آمده که بین قتل نفس زکیه و قیام، پانزده شب فاصله وجود دارد. با کنار هم گذاشتن این دو روایت، گفته می‌شود پانزده شب قبل از دهم محرم می‌شود بیست‌وپنجم ذی‌الحجه. بنابراین این تاریخ‌ها حاصل تحلیل روایات‌اند، نه تصریح مستقیم همه آن‌ها.

نکته سوم این است که پدیده‌ها و وقایع، یک «اصل» دارند و یک «فروع». اصلِ واقعه، همان هویت کلی آن است؛ مانند اینکه ندایی در فضای آسمان شنیده می‌شود، یا شخصیتی مظلوم کشته می‌شود و این حادثه به‌صورت گسترده و فراگیر منتشر می‌گردد. اما در جزئیات، از جمله زمان، ممکن است تغییراتی رخ دهد.

این‌گونه نیست که بتوان با منطق کاملاً ریاضی گفت «حتماً و الزاماً» این فاصله باید دقیقاً پانزده شب باشد. خود اهل‌بیت علیهم‌السلام تصریح کرده‌اند که در حوادث، امکان «بَداء» و تغییر وجود دارد. بنابراین اطلاعاتی که درباره آینده ارائه شده، همواره با احتمال تغییر همراه است.

نکته پایانی این است که ظهور، یک «فرآیند» است، نه یک اتفاق ناگهانی و دفعی. علائم ظهور، در بخش آغازین این فرآیند قرار می‌گیرند. معمولاً این‌گونه نیست که ناگهان اعلام شود «امام زمان علیه‌السلام ظهور کردند»، بدون آنکه زمینه‌ها و مقدمات آن طی شده باشد. جامعه انسانی باید فرصت داشته باشد تا در برابر این پدیده بی‌نظیر، واکنشی سنجیده و آگاهانه نشان دهد.

بنابراین، نباید چنین تصور کرد که اگر یک علامت، دقیقاً در یک زمان خاص رخ نداد، برنامه ظهور به‌کلی منتفی شده است. هنگامی که کلید ظهور زده می‌شود و مقدمات آن آغاز می‌گردد، فرآیند ظهور وارد مرحله تحقق می‌شود و قیام امام مهدی علیه‌السلام نقطه اوج این مسیر به شمار می‌آید.

برای شنیدن و دانلود صوت اینجا را کلیک کنید

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha